عليعلي، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 23 روز سن داره
مهدیمهدی، تا این لحظه: 8 سال و 9 ماه و 23 روز سن داره

پسرم قند عسلم

حرم

دیروز داشتم ناخنتو میگرفتم خواب بودی ناخنت پرید تو چشمم،صبح که پا شدم ناخن خودش در اومده بود سه روز رفتیم مشهد در واقع کادوی تولدت بود که بابات پیش پیش بهت داد و پا گشات کرد حرم امام رضا(ع)،خیلی بهت خوش گذشت که عکساشو میذارم الان اصلا وقت ندارم تو حرم رفته بودیم قسمت زیرزمینش که خیلی کیف کردی یه پسره دو تا ماشین دستش بود که باهاشون بازی میکرد نیم ساعت چهار دست و پا دنبالش دویدی آخرش یکی از ماشیناشو ازش گرفتی همون موقع مامانش صداش کرد که پاشو بریم.........من یه دخترو یه پسره 4-5 ساله داشتن با مهر های حرم بازی میکردن اولش بهشون خندیدی بهت ندادن بعد رفتی سروقت مهراشون که نمیذاشتن میگفتن میذاری دهنت منم هیچی نمیگفتم کنارت وایساده بو...
31 تير 1392

بدون عنوان

کوچولوی نازم تو این مدت خیلی جاها رفتیم که بعدا عکساشو برات میذارم سه شب تو یه امامزاده کوهستانی بودیم که خیلی بهت خوش گذشت ده روزم شمال بودیم ،اونجا دندون پایینیات ازشدن سه تا ،که چهارمین دنونت دو روز پیش اومد بالا،همه هفتا دندونت یه طرف این هشتمیه یه طرف،خیلی اذیت شدی خوشگلم تو شمال عزیزجون برات گوشت کباب میکرد به دندون میکشیدی و خیلی خوشت میومد بلالم خیلی دوست داری حسابی بلال خوردی، یه خاطره از خاله سمیرات که بهش گفتم تو وبلاگت میذارم:میومد بهت میگفت بیسکوئیتتو بده تو هم میدادی بیسکوییت لهیده رو میگرفت میخورد که آخرش خودم وارد معرکه شدم روز آخر یه بار خالهات یه بارم دایی و خاله سمیرا اومدن منو ببرن تو آب که تو حسابی هوای م...
4 تير 1392
1